هانیه زهراهانیه زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

فرشته های زندگی

وقتی من به مهدکودک می روم

1390/10/23 10:12
نویسنده : مامان
985 بازدید
اشتراک گذاری

سلام من هانیه زهرا هستم با یک سال و هفت ماه سن از نیمه دی ماه تصمیم گرفتم با خواهر بزرگترم هدیه زهرا به مهد برم  چون فکر می کردم شاید اونجا بیشتر بهم خوش بگذره چون هرروز که خواهرم می رفت می دیدم که بچه های زیادی اونجا هستن البته یک علت دیگه هم داشت و اون مسافرت مامانیم بود حالا بماند که توی مهد با خواهرم چه پرداختیم و چه کردیم ولی شما فکر کنید که من خیلی عاقلانه و معقولانه به این قضیه نگاه کردم برای اینکه شماروهم در این فضا قرار بدم چندتا عکس از خودم و خواهرم با دوستامون بهتون نشون می دم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

عمه مرضیه
24 دی 90 11:14
اووووووووووووووووووه مبارک باشه بالاخره تو هم مثل هدیه جون رفتی مهد کودک... آره؟ چه بزرگ شدی ماشالا از اون عکسه هم که همه نشستن و تو با صندلی راه افتادی که بری گشت و گذار معلومه که شمطون کلاس کیه دوستای هدیه جونم مثل خودش چه خوشگل خانمای مهربونی هستن... آااااااااااااافرین
عمه مهدیه
8 بهمن 90 14:35
به به ... چه قند عسلای تر و تمیزی ...مبارکه !!! آفرین ... فک کنم خیلی کیف بده که آدم با خواهرش توی یک مهد کودک باشه ... مگه نه!!!!
lمامان چند فرشته
29 بهمن 90 4:04
مهدوی
3 اسفند 90 15:00
سلام دوست خوبم خواستی لینکم کن.من شمارولینک کردم.مرسی.
مامان ثنا و ثمین
4 اسفند 90 1:42
سلام.چه حالی میده دو تا خواهری توی یه مهد با خاطرات مشترک
sima
16 فروردین 91 11:06
وای چه عالی . مبارکت باشه هانیه زهرا جون. سال خوبی داشته باشین گلممممممممممم