هانیه زهراهانیه زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

فرشته های زندگی

جشن عجیب غریبا

امروز توی مهد کودک جشن عجیب غریبا برگزار شد هرکدوم از بچه ها اگه لباس عجیب غریبی داشتن پوشیدن و اومدن مهد (البته بچه های بزرگتر)خاله هم صورت بچه هارو گریم کرده بود تا قیافه ها بامزه باشه حالا می خوایین منو ببینین ...
7 آبان 1392

شوخی مدرسه

مامان امروز مدرسه با من یه شوخی کرد البته من با دوستم شوخی کردیم مدرسه هم با ما شوخی کرد به ما میگن رفیق حالا مامان شوخیتون چی بود همدیگرو که ناراحت نکردین نه بابا من اول دوستم رو فوت کردم که خنک بشه اونم مثلا ناراحت شد گریه شد رفت به خانم کاظمی(معلم کلاس) گفت بعد اومد زد به دست من منم مثلا ناراحت شدم گریه کردم رفتم پیش خانم اونم گفت اشکال نداره حالا دوتاتون بریم دستو صورتتون رو بشورین ماهم رفتیم ولی مدرسه با ما شوخی کرد آب قطع بود دیدی چقد جالب خداکنه دوباره مدرسه با ما شوخی کنه  گفتگوی یک مادر با فرزند کلاس اولی بعد از مدرسه ساعت یک ظهر در تاریخ یکشنبه 92/7/14
15 مهر 1392

موفقیت در یک آغاز

به مناسبت تولد حضرت فاطمه معصومه و روز دختر که مصادف با پایان دوره اول آموزش قران جامعه القران بود جشنی با مشارکت مامانا و مربی مهربان (سرکار خانم هرندی) در محل سالن مرکز برگزار شد ١٦/٦/٩٢ سهم هدیه زهرا برای آماده کردن جشن تهیه کیک بود که با همکاری مامان، هدیه زهرا و هانیه زهرا آماده شد جایزه بچه ها که موفق به پایان دوره شدند یک بازی فکری othello بود جایزه هانیه زهرا برای مشارکت در کلاس یک جعبه مداد رنگی 26 رنگ بود    ...
12 مهر 1392

مهرماه

آغازی دیگر: تولدی دوباره: مهرماه 1392 آغاز یک دوره جدید : بازی، درس، دوستان جدید، مدرسه هدیه زهرا عزیز آغازقدم نهادن در راه علم مبارک ...
12 مهر 1392

تولد

تولد تولد تولدت مبارک باداباداباداد تولدت مبارک شادوشادوشادا تولدت مبارک شمع از تو روشن کیک از تو شیرین ای ناز تولدت مبارک جانا تولدت مبارک روز 4 خرداد به مناسبت تولد هانیه زهرا خانم یه تولد مشترک برای خانم گلیا تو مهد برگزار شد خیلی خوب بود جای همتون خالی هرچند همکلاسیای هانیه زهرا بخاطر کوچک بودن نتونستن شرکت کنند ولی با حضور دوستای هدیه زهرا و خاله سعیده مهربون تولد خیلی خوش گذشت.  تازه یه عالمه جایزه های خوشگل خلاصه خیلی خوب بود.     ...
25 خرداد 1391

سال 1391

بالاخره عید نوروز از راه رسیدو سال 1391 شروع شد ما امسال مسافرت نرفتیم و کرمان موندیم ولی اینم خودش خیلی جالب بود دیدن فامیلا که از راه دور اومده بودن رفتن عید دیدنی و شهر گردی خلاصه تعطیلات خوبی بود راستی روز 12 هم (بالاخره ما مسافر نوروزی شدیم)البته در سطح استانی(اخه هدیه زهرا هروقت از یه برنامه ای می شنید که مسافران نوروزی چنین و چنان ناراحت می شد و می گفت چرا ما مسافر نوروزی نمی شیم)خدا کنه امسال هم برای همه خوشی و سربلندی باشه واسه همه خوشحالی بیاره دخترای گلم یک سال بزرگتر شدن خدا کنه مامان و بابا بتونن همینجوری بزرگتر شدنتون و خانوم شدنتون رو ببینن الهی مامان فداتون بشه ...
25 خرداد 1391

سفر به آبهای نیلگون خلیج فارس

سلام بالاخره مامان توانست یک فرصت طلایی پیدا کنه و سری بزنه به وبلاگ در این مدت اتفاقات مختلفی افتاد که یکیش سفر دسته جمعی به بندرعباس بود لیست مسافرین:(پدرجون،مادرجون،باباهادی،مامان حمیده،عمه لعیا،عمو محمد ،هدیه زهرا،هانیه زهرا،محمدمهدی، و مسافرکوچولو محمدطاها) شب اول بعداز نماز دسته جمعی رفتیم کنار دریا خیلی قشنگ بود هدیه زهرا خانم کلی با شنای کنار ساحل بازی کردو چیزای مختلف برای خودش ساخت البته بدون اینکه ذره ای خیس بشه (اینم خودش کلی حرفه)هانیه زهرا خانم هم به علت خستگی فراوان تمام مدتی که ما کنار ساحل بودیم خواب بودن. روز بعد قرارشدن صبح خیلی زود برای دیدار با جزایر اطراف و البته یک خرید مختصر به سمت اسکله حرکت کنیم ...
19 اسفند 1390

وقتی من به مهدکودک می روم

سلام من هانیه زهرا هستم با یک سال و هفت ماه سن از نیمه دی ماه تصمیم گرفتم با خواهر بزرگترم هدیه زهرا به مهد برم  چون فکر می کردم شاید اونجا بیشتر بهم خوش بگذره چون هرروز که خواهرم می رفت می دیدم که بچه های زیادی اونجا هستن البته یک علت دیگه هم داشت و اون مسافرت مامانیم بود حالا بماند که توی مهد با خواهرم چه پرداختیم و چه کردیم ولی شما فکر کنید که من خیلی عاقلانه و معقولانه به این قضیه نگاه کردم برای اینکه شماروهم در این فضا قرار بدم چندتا عکس از خودم و خواهرم با دوستامون بهتون نشون می دم ...
23 دی 1390

کلمات جدید

بشین= صندلی قاشی=قاشق قاشو=چاقو عاله=خاله اَبــَر=نماز خواندن اِده=بده بادو=بادکنک بتو=پتو چادور=روسری اَمَـنو=سمنو مَـنون=ممنون ...... که فعلا یادم نیست اینا کلماتی هستند که خانم گلی ما هانیه زهرا خانم تا امروز می تونه بگه و خیلی از کلمات دیگه که معمولا درست تلفظ می شه الهی مامان قربونت بشه که فقط دنبال این هستی که ببینی کی مخصوصا هدیه زهرا(بقول خودت آجی جان) چی میگه و چکار می کنه تا سریع اون کاررو انجام بدی و اون حرف رو تکرار کنی
17 دی 1390