هانیه زهراهانیه زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

فرشته های زندگی

عروسی

بالاخره ما به عروسی دعوت شدیم هدیه زهرا امسال از اول تابستون خیلی دلش می خواست بره عروسی و لباس عروسی رو که خاله انسیه براش خریده بود بپوشه به اندازه ای که هرجا ماشین عروس می دید می گفت میشه ما هم بریم با اینا عروسی و ما در جواب می فرمودیم عزیز دلم اگه بخوایم بریم عروسی باید به ما کارت بدن ما لباسای قشنگمون رو بپوشیم و بریم عروسی ولی بالاخره از انجایی که خدا آرزوی بچه هارو زود براورده می کنه ما هم در تاریخ 7 مرداد 1390 به عروسی عمه مهدیه دعوت شدیم . از خوشحالی دیگه نمی دونستی چکار کنی از بس اون شب توی سالن با بچه ها بازی کردی و دویدی و هانیه زهرا هم با کفشای جدید قرمزش توی یک فضا بزرگ کلی ذوق کردو برای خودش بدوبدو انشالله همیشه ...
20 شهريور 1390

مسایقه فرشته های قرانی

من با کمک خاله معصومه توی مهد و بابا جون توی خونه تونستم ٣ تا سوره و دعای فرج رو یاد بگیرم حالا برای شرکت توی مسابقه فرشته های قرانی دو تا از سوره ها رو (سوره ناس و سوره کوثر) خوندم و برای اینکه شماها هم استفاده کنید فایلش رو اینجا هم می ذارم (از خدا می خواهم که تو این مسابقه برنده بشم تا مایه تشویق من بشه برای ادامه این راه شما ها هم لطفا کمک کنید " نظر بدین و دعا کنید") سوره ناس سوره کوثر ...
31 مرداد 1390

جشن پایان سال مهد

بالاخره در تاریخ ٢٢ خرداد ١٣٩٠ بنده (هدیه زهرا )یک سال تحصیلی رو به پایان رساندم آن هم با اجرای یک جشن بسیار عالی که خاله ها زحمت اون رو کشیده بودند و من در اکثر برنامه ها ایفای نقش نمودم به حدی که با اجازه شما در اجرای آخرین سکانس که  یک سرود دسته جمعی بود بنده  در حالت خوابیده و در آغوش خاله مرجان از سن خارج به پشت پرده انتقال داده شدم لیست نقش افرینیهای من: قرائت سوره ناس به اتفاق جمعی از دوستان اجرای نمایش حسنی در نقش خانم مرغه اجرای نمایش ویتامین ها در نقش ویتامین B اجرای نمایش تکنو به اتفاق جمعی از دوستان اجرای نمایش بی کلام حرکات موزون به اتفاق جمعی از دوستان و اجرای چند سرود بصورت دسته جمعی با مشارکت تمام دوست...
30 مرداد 1390

خاطرات جا مانده

سلام مامان بعد از مدتها تنبلی برگشت تازه یه کمکی هم که برای خودمون گرفتیم انگار لنگه خودمون در اومد ولی اخرین اتفاقات بعد از ثبت خاطره تولد: جشن پایان سال مهد که به زودی با ارایه مدارک نمایش  داده خواد شد تولد هدیه زهرا که دایی جان احسان زحمتش را کشید عروسی خاله مهدیه ان هم با ارایه مدرک .......... و ارسال دعوت نامه به عمه جان ها که آن هم زحمت عمه مرضیه خانم می شود به امید همکاری بازدید کنندگان و تشویق مامان برای ثبت اطلاعات دقیق
30 مرداد 1390

کادوی تولد

هدیه زهرا جان چون شما دختر خیلی خوبی بودی و هستی مامان و بابا برای کادوی تولد فکر کردن چی از همه بیشتر خوشحالت می کنه و در یک مراسم تحقیقاتی بزرگ به این نتیجه رسیدند که در این مرحله هیچ چیز به اندازه دوچرخه شمارو شاد نمیکنه برای همین یک چرخ قرمز زیبا به عنوان کادو تولد پایان 3 سالگی دریافت نمودی هانیه زهرا جان برای شما هم در یک عملیات بازدید از اسباب بازی فروشی ها و کم کاری در ساعت اداری اسب سفیدی خریداری شد که به قول بابا آرزوی مامان براورده بشه و به شما برای تلاش شبانه روزی و پایان 1 سالگی هدیه داده شد ولی خوشبختانه کادوی هردوی شما عزیزان مورد توجه قرار گرفت و شما بیشتر از آنکه ما فکر می کردیم خوشحال شدید ...
12 خرداد 1390